تنابندگی
عینهون
کاپیتالیست های افراطی
تمام باغهای من را خرید
و بومیان کثیف من را
با نوشابه های قرمز
آینه ها
و لباسهای زیباش فریب داد
بعد
با بوسه های مجانیش
نرمی دل مردم بومی را
توی دستهاش گرفت
بعد
توی رودخانه نیروگاه
بعد توی دشت کارخانه ساخت
و سقف خانه ی من
سیخ سیخ پر از آنتن شد
بعد تخنتخواب ساده ی من را
با ملافه های پی در پی اش تصرف کرد
بعد من
به نور ملایم مخدرهاش
و خواب آرامم معتاد شدم
به صبحها شنا در دریا نور
ستاره خوابیدن بر بامش
به خوردن چیزهای خوشمزه
و ایستادن در صف هاش
به قسط های مداومی
از loan آخر
بهره های افزوده
تهاتر تن با تا
نفسهای دودی پاییز
پکهای بیشتر
بیشتر ستاره
نور بیشتر
ستاره
نور
ستاره
نور
نور
نور
نور...
[+] --------------------------------- 
[0]