از من به من
به اسم خودم حادث شو
از درد سمست راست پیشانی
بعد مثل یک کمد
روی سینه ام بنشین
اجازه بده
تا نگاهی به داخلت بیاندازم
بعد چراغهات را روشن کن
روی سوراخهام تخته بگذار
و در میانهی باران
از روی من رد شو
نگران گلهای ویران راه نباش
گلها دو باره از نو در می آیند
فقط کمی توقف کن
نگاه کن که
داج تو
چه خطهای پهنی بر
سینه ی بیابان انداخته است
[+] --------------------------------- 
[0]