قطارهای خیلی سیاه
با کوپه های بدون پنجره
با صدای سوتای سرد
سرد شمشیر سیخ
با صدای قدمهای عنکبوتای فلزی
گریه کن پسرم
گریه کن
گریه کن برای رای طولای نرفتن
ایستادن ئو
نگای
جادهآی رو به رو
و بای
بای بای
گریه بسه
حالا برو
کون کش برو
اگه که پیاده نمیتونی
چشم سیای
اسبای سیا
از لا درای کوپیا
برق می زنن
[+] --------------------------------- 
[0]