خوش بینی
داستان را
دوباره تعریف کنم
scale اژدها گنده و ترسناک بود
ملوانها با فداکاری
یکی یکی
توی آب افتادند
و کشتی
در هم شکسته شد
بدون هیچ بادبان
ول و اینها
گروههای پشتیبانی زمینی
پشت درختها
سنگر گرفتند
- قایم شدند
به هر حال نبودند
علی مانده بود و حوضش
رفت تو اتاق
مثل جانی دپ تیپش را ساخت
شاید تیپش
او را نجات دهد
[+] --------------------------------- 
[0]