کسی که می تواند ببرد مجبور نیست همیشه ببرد. این قانون سامورایی هاست برای تیزتر شدن شمشیرشان آدم نمی کشند. دنیایشان دنیای خیلی ساده ایست یک سری کار فرم است و دشمن و دزد که باید کشت گاه به گاه هم یکی دو نفر جوانمرد کل کل که هی گیر می دهند بشان که بکش بکش بکش یعنی شمشیر و اینها را استفاده کن. الباقی مواقع آرام راه می روند در مزارع سرسبز و یا توی باد این مساله زندگی سامورایی ها را ساده میط کند. فکر می کردم اگر شاعرها هم به این مرحله می رسیدند که بتوانند بدون شعر گفتن توی کشتزار راه بروند زندگیشان ساده تر می شد. بیخودی مثل من نمی شدند که مجبور باشند دائمن به این و آن کلمه گیر بدهند...
مثلن من از صبح احساس می کنم کلمه ی جوراب با من گلاویز است یعنی تصویر پای نارنجیت بدون جوراب که دائم با خودش گلاویز است هی گیر می دهد به من و ول می کند بعدش دوباره از سر...
مطمئنم آخرش یک روی یکی از همین تصویرهات من را، فعلن تصمیم گرفته ام بیایم تپه هایت کمی قدم بزنم...
[+] --------------------------------- 
[0]