از این شعر خوشم نمی آید ولی تکه ای ازم درم بحرانی است
ستاره ات را
نگاه کردم
در ستاره ات
چیزهای بلندی است
چیزهای بالاست
همانطور که دوست داشتی
آن طرف
یک علامت درخشان است
وقرمز پرنده های پریده
و آبدار انارهای بریده
بعد هندوانه هاست
- هان؟
هندونه؟
از این جمله ی هندونه
چند وقتی است به تو مشکوکم
خواستهای جسمانیت
علو های نفست را
خورده اند -
درجات بالاتر
یک تخت است
و بالای تخت
پادشاهی با کلاس و افسرده
نشسته است
عصای برقدش به دست
طلا کلاش
درایتش به جاش
- توی نگاهت
صاعقه می بینم
برای امشب برنامه ای داری؟ -
خسته ام
هر چه رفته ام مایر
برای خریدن
چیزی نداشتند
چه جور انقدر
فروشگا زدند
توی وست کوست west coast -
خیال خسته ام
مثل مرغ شبانگاهی
- غروب برای شروع این برنامه
کاملن مناسب است -
[+] --------------------------------- 
[0]