دلم گرفتگی های مو
روزها
هرشب
خسته می شوم
فکر می کنم که شاید
و از همین دنیا
بدم گرفته
یعنی
خوابم می گیرد
خواب می رود آرام
توی رگبرگ های مو
- مو دارم
خوابتا بینم لیلی
لباس در آورده
سوتین سیا
توری
مو دارم از بالات
بیا شین
برم کمی کمی
هوامنو داشته باشی
شی
و همینجور ادامه می دهم
تخت گاز
سپر با سپر در مصیبت
- تا تو نا دیدم
لیلی
تا تو نا دیدم
و همینجور ادامه می دم تا
تونل
چراغا خاموش
تا شبا تاریک
بدون بی ستاره
تا تی
تا ته
تا خاموش
- خوابتانه دیدم خانوم
رفته بودیم
به حالت دویدن
مث کارتونای قدیمی
صدا می کردین
"انقد ندو علی
ندو
خسته وا رفتم"
و همین شد
مثل جاده ی شمال
اونور تونل ها
سرد
اونور تونل ها ساکت
اونور تونل ها باد
با فلاریز های ریخته
با درختای قایق
قایق باریک
تاریک
تا ته رگ آدم
تا عمیق مو
- یه کم برام شراب بریز
امشب
مثل دیشب
باز رفته بودم شمال
هوا بد بود
[+] --------------------------------- 
[0]