گفت "آقا تختی نمرده آقامو کشتوندن عین شاپور علیرضا عین حضرت مهدی" به چشمهای گشاد من نگاه کرد گفت "من به همه چی اعتقاد دارم به همه چی بابات یادش هست یه بار جوونتر بودیم کل کل شد شب تو مستی جعفر طیار رو قامت بستم تمومش کردم تا سپیده دهنش وا برگشتم سر سفره اش" گفتم "بابا مرده سر زمستون مامورش اومد خونه" گفت "با طناب مرد ریش دار توی چا نرو شاپور علیرضام پی اچ دی داشت ولی گفته بود دوست داشت ریش بزاره" گفتم "خودم پیرنش رو دیدم گلوله داشت هنوز پیرهنش گفته بودن مال ما نیس حرومه پسش دادن یادت نیس؟" یه پر خیار شور و گوجه ای کرد ولی تو دهن نذاشت گفت "آقات زنده است آقات بزرگه اگه مرده من چرا هر شب خواباشو می بینم" بعد گفت"آقا تختی ام همینطور شاپور علیرضام همین" گفتم "من که می گم آقامو کشتوندن سر اول سیاهی برف سیای حیاط آقامو کشتوندن" گف "بچه ای بچه ای بچه" گفت بعدشم خوابش برد...
[+] --------------------------------- 
[0]