می میرم
برای جور استواری که
مردهای دیگر
ایستاده اند
دستی به شانه ی همسر
نگاهی به دور
سینه ی ستبر
کلمات تازه
حافظه ی درست
فکر باز
با قصه ی مناسبی
برای هر اتفاق دیگر
آچار بزرگی برای هر پیچی
چاره های گنده
برا مشکلات کوچک
حقم است
سرنوشتم این است
باید بمیرم
حیف که قول داده ام که
زنده بمانم
[+] --------------------------------- 
[2]