چارشنبه مردم
به دیدار برگها رفتند
و دستهای بیهوده
آبی تر
دشت از
- سلام مامانی من گم شدم
نمی دونم اینجا کجاست
و لبخند رضایت اسب
که با هر
اسب دیگری فرق داشت
نمی شود ولی
نویسم جایی
- این سیب ام که برات گذاشتم
حتمن بخور
فکر می کنم
توی کله ام
اتفاق مبهمی افتاده
مگسها دارند
دنبال
کلمه می گردند
و برای تعریف
حال مگس
توی کله ام خالی است
- بازم که سیبت رو نخوردی
کله ام
پر از
هوار پروانه است
[+] --------------------------------- 
[0]