سمانه درخت من است
برگ دارد
جوانه دارد
ریشه هایش را هی
بند می اندازد
و شاخه هایش را
دور من می مالد
سمانه
باغبان من است
موهایم را صاف می کند
ابروهایم را صاف می کند
و وقتهای تنهاییش
دور گردنم
دست می اندازد
ولی من
سمانه را توی باغچه می کارم
و وقتی خسته است
برای او قهوه می ریزم
[+] --------------------------------- 
[1]