Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
نشسته بود
سمانه
کنار آبشار
آرامش را
از میان گیسهاش
شانه می زد که
او را دیدم

عشق من برای اینکه وقتی او را دیدم کنار جوی مشغول شانه کشیدن گیس هاش باشد نمونه ی خیلی خوبی بود. حیف شد همه می دانند سمانه همیشه افشان است

خوب پس
سمانه
دویده بود
می دوید
در میان کوهها
که او را دیدم

کی ؟ سمانه؟ دویدن؟ شوخی می کنی

باد از روی شانه
اش می وزید
تا سرم
سرم
سنگ غلطان رودخانه اش شد
که او را دیدم

خوب این هم بود ولی مال یک کم بعدش بود

او را
توی کافشاپ دیدم
خیلی داف خنده داری بود
درباره ی دکترایش صحبت کرد
صحبت کرد
صحبت کرد
سعی کرد تو همان کافشاپ من را بپیچاند
بار اول که او را دیدم

خوب این جوری راحتتر شد. وجدان آدم راحت است لااقل این طوری

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM