Disco Disco Partizane
و در قبیل همین ساعات
به سوسن از جنسش
تجاوز شد
به رگ های دانه ی آبیش
زیر دستبندهای سیاش
به نازک صداش
به کله ی دوار از رو
به روی پله ها پایین
برای دانه دانه از جیغ هاش
تجاوزگرهاش
سیگار برگ داشتند
و بندهای سیاه از شلوار
شلوار چارخانه ی پایین
و سبیل
- سبیل از لحاظات مردها
در تمدن اکنون است -
داستان
از خواستگاری و اینها شروع شد
از بریدن گل نیلوفر
بستن دستها
به نقره های بدل
به رنگ سیاه
همه چیز
از پریدن کفتر شروع شد
بعد ِ چای
در قبیل از همین ساعات
سوسن را
سوار شتر کزدند
گرمی شتر لای پای زن
زن را دیوانه می کند
سبیل مردها
زن را دیوانه می کند
و نقره جات بدل
زن را دیوانه می کند
فکر جات نباش سوسن
همینجا بمان
بخواب
بخواب
بخواب
از همین امشب
آهنگ بعدی شروع شد
[+] --------------------------------- 
[1]