کیهوته کیهوته ی بی شرف کیهوته ی نامرد
آخر دنیاها
یه
آخر
همونها جا
یه آسیاب سیاه خسته است
از اونا که تو
راهرو هاش
جسدای مردم افتاده
داد هر چی می کشه آسیابش
ملت
هی براش گندم بیشتر می آرن
آسیاب
هی
پر می شه از
گندم از بارون
گریه هاشو نگه می داره
از مردم گریه هاشو نگه می داره
گریه می کنه یک دریا
از دشت
"خدا
خدای دشت
دشت به من خیانت کرده
اژدها بهم خیانت کرده
دون ژوان خیانت کرده
کیشوت کس کش خیانت کرده
منم
خدای کس کش
منم
اینجام
دارم با
شلوار پایین کشیده تو
دشتای تو می شاشم"
یه ارتش از مورچه دارن میان از کوه
غژغژ
غژغژ
روی صندلیهاشون
با کلمه های رو پشتاشون
خدا
صحنه ی دردناکیه
غرق شدن آسیا توی مورچه
تمام بارونای مورچه که
همه اشو انبار کردم امشب
نوچه
غروب خورشید و ببین
ایناها
خدا تو من
غروب خورشید و من
چار پر کردم
خیالم از هیچی نیست
ساکت می شینم
می مونم
می رم غژغژ غژغژ
تا مایر
برم می گردم تا
مایر
خیالت از من راحت
مورچه ها نون دارن؟
[+] --------------------------------- 
[0]