Persian
based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers
to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try myENGLISH SITE
صدای بال
چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
comment of the day:
انگشت یازده از من شکسته انگشت در کنار اشاره همان که وقتی که غمگینم بر دهان می گذارم یعنی ساکت آنرا مثل پطرس شکستم و توی دیوار سد گذاشتم باد آمد و روی شانه ام زد و خندید سد پر از سوراخهای کوچک بود سد وجود نداشت من انگشتم را توی رودخانه انداخته بودم