او دکترای عشق های خیابان بود
و در دوره ی پست دکترایش
عنوان تزش خوابید
مثل موهای آدم که می ریزد
یک نفر
کتابهاش را توی حوض انداخت
و خشک و صاف درآورده
"گفت که تو زیرککی"
و گفت خیالات ناصافت را
و گفت دهانت را صاف
و بنده
عین محمد
زیر هو گلیم ها
می لرزیدم
رک و صافش اینکه
عینهو سگ
علی
از سمانه نمی ترسد
[+] --------------------------------- 
[0]