همیشه از اتفاقهای بیهوده می ترسم
از آمدنهای
پروانه صبحها
غصه های بیهوده از بی پولی
کرمهای ریز روزگار افلاطون
ارگاسمهای زودتر از موعد
همیشه از دیگهای خالی ترسیدم
لباسهای بی تو
خانه ی خالی
باشگاه طولانی در شب
فکرهای اینکه برنمی گردی
خاطرات نیامده از آمریکا
همیشه از اتفاقهای بیهوده می ترسم
ولی در تمام اتفاقهای تکراریم
مثل شورتهات
بوی باریکی از
سوراخ مهربان
کون تو می آید
[+] --------------------------------- 
[0]