دل درختها
به سمت دریا
گرفته است
و تو تنها
تنها
گیسوی سیاه پیچ دار
در بادی
مثل نسیمی
روی آبادی
و آرامش بر
کله ی طاس
کدخدایی که
من باشم
دریا دریا
دل دریا
برگ های دانه دانه ی درختان است
و تو
استوانه ی سبزی
با بوی آرام پروانه
های جلبک
که دریا را
سبز می کند همیشه با
هایش
من
قایق کوچکی هستم سبز
ییلاق
ییلاق
روان آشیانه
تا که های درختان
به سوی او باشد
برو به دنبال دریا برگ
هر چقد که دور و ناممکن باشد
[+] --------------------------------- 
[0]