پانزده پا
از حوالی گردنم عبور کرد
و روی پیشانیم نشست
گفت
"هوی
من آن هزارپای جواد هر روزه نیستم که
گیسوانت را
شانه می کردند
من جواب سئوال می دانم
و این را
بهتر از تمام آنها هم
تازه هر رایتی که در
این زمانه علم شده من
امام آخرش بودم
مثل چهارده معصوم
با هزارها فامیل"
من خوب
چاره ای نداشتم
عبور کردن از پانزده
بسیار...
[+] --------------------------------- 
[0]