پیتر پروانه
وقتی که
از رودخانه گذشت
فریاد زدم
"مواظب پاچه هایتان باشید
پاچه هایتان
مقدس است"
خندید
گفت
"یکی باید برود در آب"
و آب از محاذاتشان
آمد بالا
از پاچه های مقدسش
و از کناره ی رانها سرد
و او
خندید
"سردم شد
سردم شد"
و ماهیان جویبار شادی کردند
و آب از کمرگاهش
آمد بالا
تاپ لس شد
و امواج
هول
حجابش را رعایت کردند
نگاهش کردم
که شلوارش
توی رودخانه ها می رفت
کله اش پیدا بود
بغل وا کِرد
"بیا غرق شو علی
نترس"
فکر کردم موقعش درست الان است
اسلام هم گفته بود
باید
در او
جنابت می گرفتم
تا چشم روی هم گذاشتم
بکارتم
بازگشته بود
[+] --------------------------------- 
[0]