ساعتهاست
روی این پله نشسته ام
و می گویم
با سبیل کلفت و
لنگ ویژه ی
قرمز
که "عاشیقم"
و تلک
این گفتم که
که بدانی برایم دیگر
مهم نیست
که دیگران هم بدانن
"عاشیقم"
برای عاشیق بودن
سبیل و دوتار و آفتاب سوخته لازم نیست
و لهجه ی ترکی
من
همین طور
با سبیل و ریش تراشیده
-چون خودت گفتی -
نشستم
روی پله
و گفتم که
"عاشیقم"
و با دست های لرزان
به رد خون و خاکم
بر درت
اشاره کردم
- این اشاره بر درت
اصطلاحی مطلقن عرفانی است
گر چه
در تو هم
جایی عرفانی است
درباره اش صحبت نمی کنم
چون جواد می شود شعر -
اشاره لازم بود
همیشه باید
برای آغاز هر چیزی بهانه ای باشد
حالا
سانتی مانتالیسم را
بیخیال شو
برایم اصلن مهم نیست که
وقتی شروع می کنم
کاملن آماده نباشی
[+] --------------------------------- 
[0]