Very Gharibon Men Al Aghareb o Menni
رو به آفتاب
کسی دارد
گیسوانش را
با برگهای سرو
شانه می کند
کمر باریک
با نگاه اینکه
اصلن نمی فهمم اینجایی
و فکر اینکه
کی گفته من خطرناکم
او دارد
گیسوانش را
رو به آفتاب شانه می کند
"نکاهم کن
توی آفتاب ببینم
طلایی شفاف
وحیوانکی ترین از
تمامی چیزهای زرد"
لبخند مرموزی
تا دمش ادامه دارد
عضلات دمبش انقباض دائمی از تلخی است
از تمام آن چیزی
که نه
از ره کین است
مرد بر زمین افتاده
که قد بلند بود
و فرز بود
از پایین
غروب کردن خورشید را نگاه می کند
بر دم عقرب
"پایم حتی دیگر
یک ذره هم درد نمی کند
تشنه ام نیست
و احتیاجی
برای نفس کشیدن ندارم"
خورشید را
نگاه می کنم
و سایه ی طلایی عقرب
روی صورتم می افتد
[+] --------------------------------- 
[0]