شاید این جمعه بیاید
بار اول او را
توی میدان قدس دیدم
توی یک
دستمال سبز
انگشتر سیاه گذاشته بود
ایستاده بود
زیر آفتاب
مرا که دید
لبخند زد
گفت
"قیافت آشناس
شما رو
کجا دیدم"
گفتم
" آقا
امان از دست اسراییل"
خندید گفت
"امان از این شهردارتان
که گودزیلاس"
یک انگشتر سیاه و قرمز به من داد
از آنها که
با خشم نگاه مردم می کرد
و گفت
"سر وقتش
همانجا که گفتم باش"
تا آمدم بگویم که...
پاک رفته بود
[+] --------------------------------- 
[0]