روزی که
جانبازهای شلمچه
پا در آوردند
وقتی دوباره صدای ارواح خسته
توی پره ها آمد
توی تاریکی
"آه ه ه ه ه ه
کاااااااااااااااااش
وجووووووووووووووود
کاااااااااااااااااااااش
هووووووووووووووو
دااااااااااااااااااااااا
شیییییییییییییییییییی
تاااااااااااااااااااااااااااااااااام"
روزی که بچه های مدینه
دبلیو تی سی را
با صدای بلندی ساقط کردند
روز تلخی که آن مرد افتاد
گرم بود
Sir
گرم بود
and there was no other way
و من فکر می کردم
اگر پله ها را
می دویدی
رفته بودی
رسیده بودی
اگر تو را نمی کشتند
نگاه می کنم
این آب لعنتی را
که می ریزد در من
قطره
قطره
پرستاری که
هر شب
دست می گذارد بر کیرم
در گوشم
می گوید
"هوووووووووووووووووووو و"
بارها فکر کرده ام
شاید شما
آخ....
مردنم باشی
و این هوو عذاب آن گلوله است
صدای چرخهاش عذاب بود
صدای کشیدن گلگیرهاش در هوا
اف سی و پنج جرار است
می گریزد
قبل اینکه موشک خورده باشی
عجب موتوری ساخته این
لاکهید بی ناموس
وضو بگیریم
قبل جنگ باید وضو بگیریم
بیا جک
بیا
شنبه ها
وقت مردن سرباز است
شبهای جمعه
مردهای مسلمان غنیمتند
[+] --------------------------------- 
[0]