شاید این جمعه بیاید
"گفته بودی بم؟
نگفته بودی"
گف
گفتم "آقا
این کاسه دست طلا
به دستم
رو به سوی شوما
یه انگشتی
محض یه سکه
یه تف
یه اینکه نیاین
صدام کنین
برق شمشیر سبز و این حرفا
تو کتابامان نوشته بونن که می شه
ما هی رفتیم و
این نشد
هی گفتیم واون نه
دست ترسیدمون
به دامونتون آقا
پ
شما کی می آیین وما نو؟
تمونه یعنی
"خلاص؟
سرم روی شونه اش نبود
سرم روی دستم بود
"گفته بودی بم؟
نگفته بودی"
گف
[+] --------------------------------- 
[0]