دخیلم را
به شاخه های خودم بستم
بدون پارچه
به عریانی
"یا حضرت علی
مرا نجات ده
به حق حضرت عباس"
خودم
به خودم خندیدم
به زاریم برای فهمیدن
به تلاشم برای رستگاری
دویدنم به سوی هویج
تمام نمازهایم را
علی
که خودم بودم
باطل کرد
نمازهام
تو کمرم زده شد
به جرم خودم بودن
خودم را گردن زدم
و رستگار شدم
به سوی خود
این سرنوشت کیری من بود
آری
این سرنوشت کیری من بود
[+] --------------------------------- 
[1]