Persian
based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers
to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try myENGLISH SITE
صدای بال
چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
comment of the day:
ظهرها که می خوابید گیسوانش را شانه می زد عصرها کفش هایش را روی پله ها بو می کرد غروبها در کنار رودخانه زیر بید آفتاب را و شبها عینهو الاغها گریه می کرد عاشق زیاد داشت پرین پولدار بود هی مجلس رقص هی لباس دکولته اما نمی دانست پرین که پالیکار چقدر دوستش دارد