تو
رابین هود منی
کلماتم را
از آزادی مطلق
آزاد کرده ای
هر حرفم از
صلابه ی حرفهای تو
می ترسد
هر ذره از جانم
حتی نمی توانم دیگر
با تریپ قبلی بگویم تنها هستم
نمی شود
بگویم که اشک و اینها
دستگاه اشک سنج تو حاضر است
چقدر؟
چرا؟
چقدر؟
نه می خواهم
غصه ات بگیرد
نه می توانم که
بی تفاوت باشی
توی اعصاب منی کلا
کلاف در کلاف
وقتی که پریودی
من هم
دردم می گیرد
[+] --------------------------------- 
[1]