- اسب دست داشت
ماده اسب داشت
چار پا نبود
با مماخ کبریتی
و یالهای ارغوانی
صورتی حتی
در آفتاب
- مرد دست نداشت
مرد شهید بود
با گیسهای سیاه
با پرچم سبز
مرد دست نداشت
- قسمت آخر بود
خورشید می تابید
مگس روی
و آفتاب در بالش
ارغوانی بود
صورتی حتی
- روی تپه اسب
دست داشت
مرد
ماده اسب داشت
اسم اسب او
ذوالجناح بود
-گریه اصلا بد نیست
اتفاقن در این قسمت
و البته کلا
مناسب است
بهترش هم که
مال زن باشد
زن توی گرمای تابستان دلچسب است
هاه هاه من خیلی سفاکم
شمربن ذی الجوشن گفت -
- گربه توی تابستان
عبور گربه ی داغ
از توی تابستان
- شهر پر از هلاکو بود
مردم از هم
و جوری را
آخرش یکجوری
- شیخ می دوید
- گربه می دوید
- اسب می دوید
- تابستان بود
[+] --------------------------------- 
[0]