خوشحالم که فعلا که چشمم توی چشمش است. وبلاگم تعطیل است و نمی تواند که این چیزی را که اینجا دارم برایش می نویسم را بخواند و اینها ولی رفتن طبر که دیروز با تمام شدن کار ویزایش قطعی شد. برای من پایان یک دوره ای از عمرم است که مثل تمام دورانهای قبلی به آن احترام می گذارم. چیزهایی که من از این گوسفند یاد گرفته ام فکر می کنم تاثیر روی تمام زندگی مابعدالطبیره ی من بگذارد. نمی دانم دوره ی بعدی چه جور دوره ای خواهد بود. ولی توی دوره ی قبل به هر حال طبر آدم مهمی بوده من را با یکسری آدمها و اخلاقیاتی جوش داده و رفته که احتمالا تغییر می کند.
خوب شد رفت. احتمالا زیاد میس می کنمش ولی خوب شد رفت. خیلی به درد آمریکایی ها می خورد و آن مملکت هم به دردش خواهد خورد. و من دارد از رفتنش یک غصه ی خنده داری رو دلم قلمبه می شود کم کم. که زیاد هم بد نیست. امیدوارم آمریکا خوش بگذرد بشش و اینکه بتوانیم باز هم با هم برویم شمال زیاد مست کنیم و آن لاین شعر بگوییم به هم در حالت مستی...
[+] --------------------------------- 
[0]