به روزهای پنج شنبه معتادم
شنبه ها
یک سرینگ کلفت
از روز پنج شنبه تزریق می کنم
و روز چهارشنبه صبح
خمار پنج شنبه ام
و تستهای من
مدام
fail می شود مدام
روزهای پنج شنبه می خوابم
و فکر می کنم تا ظهر
و پنج شنبه
داغ می شود توی رگهایم
و رگهایم
نتهای آرام پنج شنبه را
من
تمام پنج شنبه را
من
با خودم قرار گذاشتم که
آخرش
روز جمعه
را من
تمام روز جمعه را من
گریه می کنم
با هم
پنج شنبه را
روی پنج شنبه را
و بعد
روی کپه ی خاکش
غروب جمعه را
غروبهای جمعه را
[+] --------------------------------- 
[0]