هیچ کس حواسش به من نبود
من با خودم
عجب حالی می کردم
حوض خانه ام زعفرانی بود
در تنورهایم
کلوچه می پختم
از تمام دریچه ها
عنکبوتهای شادمان آویزان
گلهای خانه
پروانه ها بودند
کوهم
پستان بود
هیچ کس نگاهم نمی کرد
ریلکس
شادمان
بدون گرفتگی
قایق برگی
حوض خانه مان بودم
هیچ کس بی خیال من بودند
داشتم
قهرمان دنیا شدم من می
اشکهایم را
با صدای تشویق مردم پاک کردم می
well done قهرمان
well done
con
گرات بالایی
مردم گفتند
well done قهرمان
well done
بفرما جان
این کاپ افتخارت
این
آتاری طلایی
گریه افتادم
گفتم
جایزه هامه
جایزه ی خودمه
مال خودم
جایزه هامو
به هیشکس نمی دم
[+] --------------------------------- 
[0]