هوا بد بود
یادم می آید
هوا بد بود
و من در خفا
به شدت سرفه می کردم
و روی شال گردنم
تسمه های هم بند آبی
به شدت تکان می خورد
یادم آمد
هوا بد بود
و شاید هم برف
و شاید هم باران
می بارید
سرما زیاد نبود
ولی هوا بد بود
بخار و
صورت قرمز
سیاهی جاده و اینها
الیور تویست را که می شناسید؟
غیر این حرفها
و جز که
تسمه های هم بند آبی
روی شال گردنم
به علت سرفه
محکم تکان می خورد
غم دیگری نداشتم
لندن بود
و اکثر زنها
چادر بلند پوشیده بودند
با صورت و پاهای
نتراشیده
هوا بد بود
گاری ما
به سرعت غمگینی
در حد امکان
به سوی سیاهی می رفت
هیچ چاره ای جز
مقاومت نداشتیم
که آن هم
بی فایده بود
[+] --------------------------------- 
[0]