مرغی خانم از توی آشپزخانه جیغ زد "مردم سر صدا می کنند گفتند موی پات دراز شده مونیک کون گشاد نباش اینقد کونتو که لااقل باید بتراشی" گفتم "مرغی خانوم اونجوری درد می آد خیلی" گفت "شوورم که داشتم هر شبه برنامه همین بود تو که بدتر" ظرف تخم مرغ هارو آورد تو اتاق جز می زد هنوز رقیه جمع شده بود گوشه اتاق. منیجه خوشال بود. مرغی تشر زد بش "لنگ و پاچه رو جمع کن یه چیزی بپوش" زیر لبی با خودش حرف زد "عفت و اینا سرشون نمیشه این نسل جدید" صدای خنده نرگس از اتاق بغل اومد همیشه همینطوره مشتریم داره بازم حواسش به حرفای اتاق بچه ها هست...
[+] --------------------------------- 
[0]