ببخشید
آقای خارجی
ناسیونالیسم پنهان من
عین کیر
سیخ از شلوار من زده بیرون
مثل شمشیر از پشتم
ناسیونالیسم من
می گوید
برایش دوست داشتن نباید دلیل داشته باشد
ناسیونالیسم من
با من
بر یک سفره می نشیند
مثل من
از خارجیها بیزار است
غارت می شود مدام
و از تمام رییسها شاکی است
ناسیونالیسم من
عاشق جنگ است
تمام دختران دنیا
دوست دختر ناسیونال من هستند
عاشق سبیل های بلندش
هوش سرشارش
صفای باطنش
و موی روی سینه
ناسیونال من
به ضعفهای خودش
افتخار می کند
و توی کوچه مدام
مشغول کشتی گرفتن
با ناسیونالهای دیگر است
احترامش را اگر داشته باشید
بچه ی خوب بی آزاری است
آدم صلح طلبی است
ولی شب که می آید خانه
دستهایش به خون آدم
رنگین است
[+] --------------------------------- 
[0]