دیو بیمار است
پروانه های قلاده بسته
مواظب باشید
دیو بیمار است
اگر قهرمانی از مقابلتان گذشت
پارس کنید
اگر بوی اسب شنیدید
بوی آدم شنیدید
پارس کنید
دیو خیلی از بیماریش عصبانی است
دیو دارد
برای سینه فراخش
زره می بافد
"پروانه ها
گشنه شان است
باید برای پروانه ها
نواله بریزم"
دیو با خودش می گوید
"شاید هم
قلاده ها را
باز کردم
بروند شکار
باید بروم چشمه
برای دخترک
آب بیاورم
بروم دریا
ماهی بیاورم
بروم داروخانه
ویاگرا
چقدر کار دارم من
چقدر کار دارم
این زره که تمام شد
می روم یکی دوتا
قهرمان
ریز ریز می کنم
برای خوراک پروانه هام"
دیو خیلی مغرور است
دیو تنها نیست
دیو خفن ترین دیوهای دنیاست
نباید بمیرد دیو
باید
خوب شود دیو
دیو خیلی آرزو دارد
مدام با خودش می گوید
"داروخانه یادت باشد دیو
داروخانه یادت باشد دیو"
[+] --------------------------------- 
[0]