اگر آمدی
روی بالکن
فرش می اندازیم
چای می گذاریم
و آب می پاشیم
حیات غمگین را
نور خورشید را در
و صدای گنجشکها را بر
توپهای ارغوانی را با
نرده ها را به
پایمان را تا
اگر بیایی
روی بالکن
فرش می اندازیم
اگر بیایی دوباره
فوتبال
بچه های کوچه را
خسته خواهد کرد
و رد پای دست آدم
می رود روی تنهای آدم
و آدمها
غصه های بی پایان را
فراموش خواهد کرد
چرت است
دلخوشیم ما
شاعرها
به شعرهای کیری خودم
شت
ولی تو بیا
شت
از وقتی که رفتی
سگ توی خانه دویده
[+] --------------------------------- 
[5]