دق مرگ
به من تلفن بزند
بر می دارم
یکبار که زنگ بزند
بر می دارم
میسد کال نمی افتد
مطمئن باشد
میسد کال نمی افتد
به دق مرگ بگو
بسیار خسته است
و مرگی
و آتشی
و هلاکی
و اژدهایی
و عقربی
که خدا وعده داده
و رتیلی
که یادش نبوده
الان
اینجا هستند
به دق مرگ بگو من
الان
در خانه هستم
زنگ بزند لطفا
گوشی را بر خواهم داشت
و خواهم گفت
"دق مرگ عزیزم کجا بودی؟"
به دق مرگ عزیزم بگو
برای زنگش
گوشی صورتی خریده ام
با دماغ قرمز کودکانه
برای زنگش
سیم کشیده ام
تا تیر
درختهای خانه را
پرنده پرنده
هرس کرده ام
روی برگهایشان
گل کشیده ام
فقط یک زنگ
به دق مرگی عزیزم بگو
یک زنگ
بگو روی قبرش
سنگ
تابلو نمی خواهد
بگو کفنش را هم
پوشیده
حاضر
بگو
از نمردن پشیمانست
به علی زنگ بزن لطفا
[+] --------------------------------- 
[1]