نمایشنامه خیلی غمگین راجع به بسته بودن پای درخت و مهمل بودن دنیا
در دنیا را
زدم در دنیا را
گفتم
آقای دنیا
من
غلط کردم
آقای دنیا
گه خوردم
می خواهم
بیایم تو
شهرام شب پره ای
گفتم
شهرام شب پره ای
از پنجره های من پریده
فروهری
از جانم
گفتم فروهری
پریده بر من
با لات ترین سینه های گنده ی دنیا
گفتم
آقای دنیا
می خواهم بیایم تو
می خواهم بیایم تو
و خش خش
خش خش
گریه کردم
گفت سگ خور
ولی این بار
بار آخر است
در پرانتز
صدای در
باد می وزید
باد می وزید
پرانتز بسته
باد می وزید
من به پاییز و
برگهای ریخته فکر می کردم
در پرانتز
مرد پیری آمد بیرون
به درخت خشکیده
پشت در
آب داد
نقطه
پایان
[+] --------------------------------- 
[0]