تعظیم عرض نمودیم
به تاریخ منتهای عالی کشور
تعظیم عرض نمودیم
زبانهای منتهای قاصر خود را
توی سینی
تقدیم نمودیم
تعظیم نمودیم
و تیغه شمشیر ایشان
را
ماچ نمودیم
گفت
نکته خیلی مهمی گفت
تعظیم عرض نمودیم
دستهای لرزان مان را
روی سینه گذاشتیم
گفت
حرف مهمی زد
باد شدیدی شد
برف شدیدی که
طبعا پارو کردیم
و دستهای یخزده را
خوب
توی جیبمان فرو کردیم
گفت
صحبت مهمی کرد
تعظیم عرض نمودیم
لبخند ملایمی زدیم
چشمهای نیمه خمارمان را بستیم
گفت
فرمان داد
لزوما اجرا کردیم
فرمایش کرد
طبعن نفهمیدیم
پرسید
سیخ کباب زبان نازک ما
در دهانش
کباب مکزیکی
با فلفل فراوان و
گوجه قرمز
تعظیم عرض نمودیم
به تاریخ منتهای اعظم کشور
تعظیم عرض نمودیم
[+] --------------------------------- 
[0]