وَردَب
زنی هستم بیوه
و اسم شوهرم دریاست
گدا بیار صدف آمدم
از گردنی هایت باشو!
قربان قدت
دومتری به هیکل اقلا
هزاری به سایه
تور می کشیدی دیدم
سیای دریا اونروز
به مردم گفتم
شوی من دریاست
شوی من
نهنگ دریاس
می ره
برمی گرده
می ره بر می گرده
با آنها گفتم
زنی هستم بیوه
اسم شوهرم باشوست
سیاه
رنگ دریاست
نهنگ می مانه
به قدی و قامه
و پرسیدم
نهنگ دیدی آیا؟
و گفتم
اسم مو را
چه می خواهی؟
زنی هستم
بیوه
اسم شوهرم دریاست
به دریا گفتم
گفتم باشو
اسم دریا مرد است
بوی مرد داره امشو دریا
باد آمد
باد اومد
توی چادرم پیچید
و هر کس از من اسمُم پرسید
گفتم من
زنی بیوه هستم
هم کلام مرغ دریایی
زبیده قرمز
که اسم شوهرش دریاست
[+] --------------------------------- 
[0]