وقتی که
آرامش
سراغ من را گرفت
به آرامش بگو علی خوابیده
علی احتیاجی به برف ندارد
علی گرم است
برف آب می کند
همیشه
و با آب برف دستهاش
بیرای مردم
چایی می ریزد
وقتی که
آمدند
سراغ علی را گرفتند
بگو
علی تب دارد
تب می کند
و با تو
توی تبش تب می کند دوباره
وقتی که دنبال من
آمدند
جنازه ام را
به آنها ندهید
من مال دنیا بودم
هیزم جهنم نخواهم شد
این آتش برای چایی است
چه فایده آدم
جنده ها را بسوزاند
[+] --------------------------------- 
[0]