علی
ویروسی تنهاست
لکه کوچکی که
با تمام بدن جنگیده
روده پیچ داده
معده سوراخ کرده
قلب ترکانده
دست شکانده
سرما خورانده
علی
کشتی گرفته با هستی
شمشیر زده با
گلبولهای بزرگ سفید
و قرمزها را
آلوده کرده است
و شبها
که حتی
همیشه
تمام مکرب ها خوابند
به رویای هستی سرکشیده
به آخرش
که ای کاش
یک روزی مرده باشد
[+] --------------------------------- 
[0]