این مساله نوشتن در من یک اتفاق خنده دار است. خودم هم از این چیزی که انقدر پررو است و انقدر راحت است و انقدر زیاد است حیرت زده می شوم این کار را واقعا امتحان کرده ام اگر یک روز تمام فقط و فقط مطلقا بنویسم. میل به نوشتن درم بیشتر می شود نه کمتر همانطور که گفتن من را خیره گفتن می کند. معتاد کلمه هایم شده ام با کلمه ها دوست می شوم قهر می کنم زندگی را می گذرانیم با هم. فکر می کنم مشکلی که توی ارتباط با همکارهای شاعرم هم دارم همین است. یکبار به یکی می گفتم چرا باید ادیت کرد یکی دیگر می نویسم. ادیت لذتبخش است البته گاهی مثل مرتب کردن موهای دختر آدم می ماند. توی ادیت دیوانگی هم می آید. چند وقت پیش توی یک کاری برای ادیت یک بشکن اضافه کردم از ایده اش خوشم آمد و کل کار را گرفت. فکر می کنم ادیت کردن من هم فرق دارد کمی. ادیتور بایسد در دهنش را ببندد و با اصل متن عین آیه منزل طرف شود. فکر می کنم ادیت من اشکالش این است که من برای کسی که موهای ژولیده دارد روبان می زنم دوباره. می بینید خودم هم خنده ام می گیرد من دارم با گفتن فکر می کنم...
[+] --------------------------------- 
[0]