آژی د خاک
گفتند
"ضحاک دریایی
اسمش اختاپوس است
شعور داشته باش
از تو ماهی تر
زیاد توی دریا هست"
گفتم
"تقیه کنم نمی توانم / مذهبم را
تازه
ضحاک پادشاه بندپایان است
جای بند پایان دریاست"
گفتند
"بند پایت سنگین است
غرق خواهی شد
بگو تا
بند از تو بگشایند"
گفتم
"زنجیرهای من
قصر فیروزه منند
بی قصر فیروزه
ضحاک هم
فریدونی است"
رفتم دریا
پشت دریا
دریا بود
[+] --------------------------------- 
[0]