ضربت زدی به من
گفتی بمیر
من طبعن مردم
یعنی اولش افسردم
بعد مردم
ضربت زدی به من
گفتی بمیر
پیرنم خونی شد
چشمام ام اشک اومد
دستام ولی دستاتو گرفتن
یعنی
نگرفتن
فکر کردن که گرفتن
یعنی
گفتم
کاشکی که
بگیرم
دم مردن
بعد اینکه ضربت زدی به من
و من مردم
و قبلش افسردم و اینها
بم حق می دی؟
که مردم؟
و اینکه قبلش افسردم؟
ضربت زده بودی به من آخه
مردم دنیا
خو
دل برام سوزوندن
یتیمای حیوونکی
شیر آوردن
شیر چیده بودن
همینطو
پشت هم
روی آسفالت
اونور اونجایی
که من زمین خورده بودم و
مرده بودم
به من حق می دی؟
به من حق می دی؟
واقعیتش رو بگیری
حق با من بود
[+] --------------------------------- 
[0]