وقتی قورباغه ها خانه می سازند معنیش زمستان است وقتی سنجاقک خانه می سازد معنیش دیوانگی است. با خانه نمی شود پرواز کرد اینجور نیست سنجاقک؟ بار آخری خودت گفتی یعنی خودت که نگفتی من خواندم. به تو هم گفتم. تمام دنیا خانه سنجاقکهاست. سنجاقک باید شاد باشد و پرواز کند همین. خانه ساختن و پارو زدن روی برگ نیلوفر کار قورباغه است. تازه اگر برگی در کار باشد. نباشد هم شنا کردن و به خورد مرداب رفتن کار قورباغه است. خانه ام را ولی خراب می کنم آخرش یعنی کردم. بعد دلم گرفت سردم شد. بعد دوباره ساختم. از تنها بودن نمی ترسم تنهایی شغل غورباقه هاست. از بی خانمانی می ترسم. از اینکه یک روزی هیچ سنجاقکی نیاید سراغم. و اینکه برف بیاید. نگو که برف نمی آید هیچوقت اینجا. اینجا برف زیاد می آید یعنی کم ولی گاهی. وقتی برف می آید هیچ چیزی از زیر سقف نبودن بدتر نیست. خیلی تنها هستم سنجاقک خیلی. خیلی از تنهایی می ترسم...
[+] --------------------------------- 
[1]