Persian based weblog dedicated to literature and cultural interests author prefers to be called as Ali Chelcheleh if you are not inranian try my ENGLISH SITE 

 
  صدای بال چلچله ها ابرا رو برونه یه روزی
 

 
 
 
با خودش می گفت
توی میز بغل مردی
با بازوان ستبر فراوان
و طرح اژدها روی بازویش
و آستین کوتاه تنگ آبی
نشسته
که دخترانی که از توالت آمده
از چارای وی
گذرند می
با چشمهای رو به سقف و
سینه های نوک تیز آویزان
بی هوش می شوند
با خودش می گفت
در خیابان زنی
با تنگ ترین
مانتوی جهان و
زیباترین کون دنیا
با خالکوبی کمر باریک
ایستاده است
که مردانی که از پارکینگ آمده
و از چار رای وی
گذرند می
با چشمهای تار و
سبیلهای سیخ
ترمز کشیده
توی شیشه برخورد می کنند
و با خود گفت
زنهای چشم بر سقف بر زمین افتاده
و مردهای ترمز کشیده توی شیشه خورده هم
با خودش گفت
به درک ما هم
گفت ما هم
دنیای خود را داریم
سبیلش را
تاب داد
زخم سرش را بست
دست دخترش را گرفت
و به او عینک آفتابی
و کرستی مناسب داد

 

   
 
  Susan Meiselas / Magnum Photos 
 

USA. Tunbridge, Vermont. 1975, Carnival Strippers

 
 

  Goolabi , Roozmashgh(Peyman) , Deep-hole , Sepia , Forb. Apple , Vaghti Digar , Pejman , Ahood , Bahar , Banafshe , Halghaviz , Hezartou , Last Jesus , Ladan , Costs , Tireh , Goosbandane , Tabassom , Aroosak1382 ,   Shahrehichkas

 
        Zirshalvari
        Welbog 
 
       Bi Pelaki (Me & Shahram)
 

   SHAHRAM