قرمز به رنگ لبهایت وقتی به قدر کافی بوسیده باشند
بزا بارون می شم
از جوری
بزا آفتاب می شم
از طوری
بزا خاک می شم
بی باک شم
برم
توی توریای آهن
اونورای سربند قرمز
اونورای کتل سرخ
می رم اونجای اتحاد جماهیرو ببوسم
اونجای جای هیشکس نبوسیده
دستای بریده "چه" رو
جای زخمای مرتضی علی
دندون ابالفضل
اونور نرده ها دشته
اونور نرده ها
صاف ابر و
سیای ماده بستن
افسارمو ول کن
افسارمو ول کن
ده....
افسارمو ول کن
علی اسب شطرنجه
با همون یک پا
اما
دویدن تو جنگلا رو می خواد امشب
[+] --------------------------------- 
[0]