ما
دستهایمان را نوشیدیم
و هر چه لباس بود
روی هم پوشیدیم
و هر چه
بازهم سردمان بود
ما
معنی تلفط را
معنی کردیم
حرفهای گنده زدیم
و قبل از آنکه
کاری کنیم
خسته شدیم
و سنگهای تبدیلی شدیم
سالار سنگ زار
تخمه ترکه بچه اعقاب کیر
شمشیر های بابایمان
زنگ زد
و دکمه های
موبایل هایش کنده شد
رفتیم
و توی جوبهایی که بابایمان
صد هزار سال پیش ساخته بود
شاشیدیم
این معنی دنیایمان بود
قانون نداشت
ایم اصلا
[+] --------------------------------- 
[0]